دنیای قصه ها
پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۵۲ ب.ظ
چند سال قبل در یکی از کلاس هایم پسری روستایی بود به اسم فردین، فردین عاشق قصه بود. برعکس خیلی پسرها که بازیگوشی می کردند همه حواسش را می داد به قصه . چشم هایش را می بست و با همه وجودش قصه را می شنید. نامه اش را هنوز نگه داشته ام. یک نامه پر از احساس. آن موقع 11 سالش بود. سال بعد توی کلاس ندیدمش از بچه ها که سوال کردم گفتند کوچ کرده اند روستا. این طور بچه ها توی ذهنم می مانند. آدم های عاشق کتاب و قصه و شعر دوست داشتنی هستند.
- ۰۲/۰۵/۱۹